نویسنده: حسن انصاری


 
معتزلیان به دلیل اهمیت ضرورت تأویل آیات متشابه قرآن به تفسیر قرآن و به ویژه تفسیر آیات متشابه قرآن همت بسیار زیادی داشته اند. در الفهرست ابن ندیم، با شماری از آثار تفسیری معتزله آشنا می شویم؛ آثاری در تفسیر کامل قرآن و یا تفسیر آیات متشابه. در کتابهای طبقات معتزله و نیز آثار ادبی و تاریخی و رجالی که به مناسبت ذکری از معتزله و اعلام آنان در آن کتابها شده است، به نمونه های دیگری از این دست کتابها اشاره شده است. معتزلیان عادت داشته اند تفاسیر بزرگی بر قرآن بنویسند و این در مورد شماری از آنان نقل شده است؛ اما برای نمونه ای جالب و نسبتا متأخر آن باید، به تفسیر قرآن ابویوسف قزوینی، دانشمند زیدی معتزلی اشاره کرد که تفسیر بسیار بزرگی بوده که متأسفانه هیچ بخشی از آن تاکنون پیدا نشده است. در برخی منابع از اینکه این تفسیر در ۷۰۰ مجلد بوده، سخن رفته است. در مورد او به مقاله من در دائرة المعارف بزرگ اسلامی می توان مراجعه کرد.
از میان تفاسیر قرآنی معتزله شماری از آنها که در مورد تفسیر متشابه القرآن است، خوشبختانه باقی مانده اند؛ مانند متشابه القرآن و تنزیه القرآن عن المطاعنِ قاضی عبدالجبار و نیز متشابه القرآن و تنزیه القرآن عن المطاعنِ قاضی عبدالجبار و نیز از ابو عمر الخلال البصری. خلال در مقدمه تفسیرش از شماری از تفاسیر معتزلی بر آیات متشابه یاد می کند. تفسیر طریثیثی را پیشتر در این سایت معرفی کرده ام و از تفسیر دوم هم دو نسخه یکی در یمن و یکی هم در آکادمی لینچی ایتالیا باقی است که من هر دو را از نزدیک دیده ام. اما متاسفانه تفاسیر مهم معتزلی از میان رفته اند و تنها نقلهایی از آنها در منابع باقی مانده است. مهمتر از همه نقلهایی است که از تفاسیر متکلمان برجسته معتزلی مانند ابوالقاسم بلخی، ابوعلی جبایی، ابوبکر اصمّ (متکلمی معتزلی با گرایشی ویژه)، علی بن عیسی الرمّانی، قاضی عبدالجبار، ابو مسلم محمد بن بحر اصفهانی و دیگران در کتابهای تفسیری معتزلی، زیدی، امامی و حتی سنی آمده و سهم ایشان را در تفسیر قرآن و نفوذ اندیشه های آنان را حتی در مذاهب دیگر اسلامی نشان می دهد. فی المثل در میان امامیه، از متقدمان دست کم در منابع موجود، آثار تفاسیر معتزلی قرآن را در آثار شریف مرتضی و شریف رضی و نیز به طور روشنی در التبیان شیخ طوسی می بینیم. در دوره های بعدی هم طبرسی، ابوالفتوح رازی و ابن طاووس و دیگران به نقل از تفاسیر معتزلی، بی واسطه یا با واسطه همت داشته اند. فارغ از کتاب الکشاف زمخشری که یکی از پرتأثیرترین تفاسیر قرآن در دوره های متأخر است؛ تفاسیر معتزلی قرآن از سوی نویسندگان سنی و از همه مهمتر از سوی فخر رازی در تفسیر کبیر به صورت گسترده ای مورد عنایت قرار گرفته است و ما هم اینک مدیون او و امثال او برای آشنایی با تفاسیری معتزلی هستیم که نسخه های خطی آنها از میان رفته اند. البته همواره نقل از این تفاسیر به معنی موافقت با آراء آنان نبوده؛ کما اینکه فی المثل فخر رازی و یا ابن طاووس در سعد السعود به نقد پاره ای از دیدگاههای تفسیری آنان مبادرت می کردند. خوشبختانه در فهرست مهمی که در سالهای اخیر برای تفسیر کبیر منتشر شده، تمامی این نقلها با دقت نشان داده شده است. از دیگر سو، تفاسیر معتزلی از طریقی واسطه مانند نیز راه خود را به تفاسیر سنی باز کرد: از طریق تأثیر پذیری ابوالحسن اشعری در تفسیرش از تفاسیر معتزلیان.
اما هیچ کدام از مذاهب اسلامی به اندازه زیدیان تحت تأثیر تفسیر نویسی معتزلیان نبوده اند. اولا زیدیان به امر تفسیر اهتمام زیادی داشته اند و به ویژه به تفاسیر بحثی قرآن و در کنار تفاسیر روایی به این نوع تفاسیر نیز توجه زیادی نشان می داده اند. در میان نسخه های خطی یمنی شمار زیادی از آنها به تفاسیری مربوط می شوند که امامان و یا دانشمندان برجسته ایرانی و یمنی آنان در مورد تفسیر قرآن نوشته اند. متأسفانه بیشتر این آثار هنوز به چاپ نرسیده است؛ اما مهمترین آنها بی تردید تفسیر التهذیب حاکم جشمی بیهقی است که خوشبختانه هم اینک در دست تحقیق و انتشار است. در این تفسیر، حاکم از شماری از تفاسیر معتزلی بهره برده و نقلهایی مستقیم از این تفاسیر به دست داده است. برخی معتقدند که تفسیر حاکم جشمی تأثیر مستقیم و بزرگی بر الکشاف زمخشری داشته است. هر دوی این تفاسیر مکررا وسیله زیدیان یمن تلخیص و تکمیل شده است و تفاسیر بعدی تحت تأثیر آنها نگارش یافته است.
از میان تفاسیر معتزلی خوشبختانه تفسیر ابوعلی جبایی که انتقاد معروفی از ابوالحسن اشعری هم درباره بحث زبانی به کار گرفته شده در آن را به خاطر داریم؛ دو تحقیق مستقل صورت گرفته و تمامی پاره های آن که در منابع بعدی نقل شده، یکچا گردآمده است. البته در تحقیق استاد دانیل ژیماره متون باز یافته تنها در ترجمه فرانسه آنها گرد هم آمده اند.
پیش از این نیز نقلهای تفسیر فخر رازی از تفسیر ابومسلم اصفهانی به صورت یکجا در قاهره منتشر شده بود و هم اینک شنیده ام یکی از شاگردان دانشمند لبنانی رضوان السید، تمامی نقلهای تفسیر فخر را از تفاسیر متعدد معتزلی، هر یک به صورت مستقل گرد آورده و آماده انتشار می کند.
به نظر می رسد که بایستی در یک کار گروهی و منظم مجموعه نقلهای تفاسیر معتزلی از میان منابع سنی، امامی و زیدی هر یک مستقلا گرد هم آید تا زمینه برای شناخت بهتر تحول تفسیر تأویلی قرآن در اسلام فراهم آید. در این کار باید مجموعه تفاسیر معتزلی که پیش از این نام بردم و یا مورد اشاره قرار دادم و نیز شماری کتابهای دیگر و از جمله آثار قاضی عبدالجبار، شریف مرتضی و شریف رضی و نیز تمامی آثار موجود حاکم جشمی و شماری دیگر از نویسندگان مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/